مردی بدون چتر
در وسعت آواز بارانها قدم می زد
مردی پر از اندیشه های روشن باران
در سرزمین شاخه های خیس
در سرزمین پاک جنبشها و رویشها
جاری ترین احساس دنیا بود
باران تمام دشت را می خواند
مردی پر از باران
در لحظه های رود، پیدا بود
رقصان و بی تکرار.....
.:: 2 نظر::.
Powered By blogfa.com Copyright © 2009 by vnoor This Template By Theme-Designer.Com